«حقیقت من به کربلایی قربان حسد بردم، و بر پسرش می ترسم ... این پسر خیلی ترقیات دارد و قوانین بزرگ به روزگار می گذارد.» قائم مقام[1]
مقدمه:
گاه درخشش نام بعضی از انسانها در صفحات تاریخ آنچنان است که نیازی به تورق در آن نیست. و چه نیکوست که این درخشندگی حاکی از مثبت بودن اثراتی باشد که از آنِ انسانها باقی مانده باشد. میرزا تقی خان فراهانی معروف به امیرکبیر از جمله این شخصیت هاست که به خاطر انقلابی که در خیلی از حوزه ها ایجاد کرد، نام خود را به صورت جاودانه در تاریخ حک کرد. حال سعیمان بر آنست که به فراخور شهادت ایشان نیم نگاهی به زندگانی سیاسی اجتماعی ایشان داشته باشیم.
زندگینامه:
ميرزا تقي خان فراهانی فرزند کربلايي قربان در سال 1222 ه ق در هزاوه فراهان از توابع اراک (سلطان آباد پيشين) متولد شد. نام اصلی وی «محمد تقی» است که اسم «محمد» رفته رفته از اسم وی حذف گردیده و به میرزا تقی خان شهرت یافت. از ایشان مهرهای فراوان به دست ما رسیده که موارد ذیل از آن قرار می باشد. «محمد تقی بن محمد قربان» «المتوکل علی الله محمد تقی» «لااله الا الله الملک الحق المبین محمد تقی »[2]
کربلايي قربان پدر اميرکبير در دستگاه ميرزا عيسي (ميرزا بزرگ) پدر ميرزا ابوالقاسم قائممقام، سمت آشپزي داشت.[3] مادر اميرکبير «فاطمه سلطان» دختر استاد شاه محمد بنّا از اهالي فراهان بود. ميرزا محمدتقي خان از هوش و استعداد فراوان و کم نظیری برخوردار بود که همین امر باعث متمایز شدن ایشان از بقیه افراد میشود. وی به همین جهت از دوران نوجواني مورد توجه ميرزابزرگ و سپس قائممقام فراهاني قرار گرفت و توانست به سمت منشيگري آن دو دست بیابد. ایشان به سرعت مورد توجه قائممقام و عباس ميرزا نايبالسلطنه قرار گرفت. [4]
زندگی سیاسی:
اولين تجربه سياسي ميرزامحمدتقي خان مربوط به قتل "گریبایدوف" وزیر مختار روسیه در ایران می باشد. سفر ایشان به روسیه با همراهی خسروميرزا فرزند نايبالسلطنه و هيئت همراه به منظور عذرخواهي از واقعه قتل گريبايدوف صورت گرفت.[5] ميرزاتقي خان طي سالهاي آتي بيش از پيش در انجام امور ديواني و غيره لياقت و شايستگي نشان داد و در اواخر دوران سلطنت فتحعليشاه در دستگاه محمدخان زنگنه اميرنظام و پيشکار آذربايجان وارد خدمت شد. چند سال بعد و در 1253 ق ميرزا محمدتقي، وزير نظام آذربايجان گرديد. ميرزا محمدتقي که اينک به اميرنظام ملقب شده بود در 16 شوال 1253 به همراه ناصرالدين ميرزای وليعهد، عازم روسيه شد و در ارمنستان (ايروان) با نيکلاي اول تزار روسيه ملاقات کرد.
دومین ماموریت وی رئیس هیات سیاسی ایران به ارزنةالروم برای حل اختلاف مرزی بین ایران و امپراتوری عثمانی بود. در این ماموریت که چندسالی طول کشید، علاوه بر آشنایی با زد و بندهای سیاسی شرق و غرب با دلیری خاصی توانست اختلاف مرزی را به نفع ایران پایان دهد و محمّره و اراضی وسیع طرف چپ شط العرب را که مورد ادعای عثمانیها بود، به ایران ملحق کرد. این اقدام و پیشنهادهای مفید امیرکبیر، مورد عناد و حسادت حاجی میرزا آغاسی قرار گرفت.[6]
اميرنظام که از سالها قبل با ناصرالدين ميرزا، الفت و نزديکي پيدا کرده بود پس از فوت محمدشاه مقتدرانه مقدمات و اسباب بر تخت نشستن ناصرالدين شاه را فراهم آورد و در 14 شوال 1264 سلطنت ناصرالدين شاه را اعلام کرد. اميرنظام که با آغاز سلطنت ناصرالدين شاه منصب صدراعظمي يافته بود در 22 ذي قعده 1264 علاوه بر لقب اميرنظامي به القاب اميرکبير و اتابک اعظم نيز مفتخر شد.
اصلاحات امیر کبیر:
اميرکبير در دوره کوتاه صدارت خود یک سری اصلاحات سياسي، امنيتي، مالي، اقتصادي و فرهنگي (مانند تاسیس دارالفنون و ...) انجام داد که نه تنها در دوران خود بلکه تا به امروز آثار و برکات آن در سراسر کشورمان موجود می باشد. در این راستا ایشان با رفتاری متهورانه، اقداماتی از قبیل ايجاد امنيت و پايان دادن به شورشها و ياغي گريها و کاهش نفوذ و دخالت بیگانگان (روس و انگلیس) و نيز اصلاحات مالي و جلوگيري از اجحافات پيدا و پنهان صاحبان قدرت و نفوذ را در اولويت برنامه هاي خود قرار داد.
از جمله اقدامات مهم اميرکبير پايان دادن و سرکوب شورش محمدحسنخان سالار فرزند اللهيارخان آصف الدوله در خراسان (در نوروز 1266 ق) بود. در همان حال اميرکبير ضمن نظم بخشيدن بر امور دستگاه سلطنت و حکومت و کنترلي که بر اعمال و رفتار ديوانيان، شاهزادگان، خاندان سلطنت، رجال و صاحبان قدرت و غيره اعمال ميکرد، اصلاحات گسترده اي در امور اداري کشور به عمل آورد و با ريشهکن کردن بسياري از مفاسد اداري و مالي در اداره امور کشور نظمي نو پديد آورد؛ که البته همین اصلاحات برخي از مهمترين ديوانيان و صاحبان نفوذ و قدرت را با او دشمن کرد.
از ديگر اصلاحات اميرکبير بازسازي ارتش و قشون و پايهگذاري نظمي نو در نيروي نظامي کشور بود. آگاهان و ناظران امور در همان روزگار از سازمان نظامي جديدي که اميرکبير پايه گذاري کرد، سخت تمجيد و تحسين ميکنند.
از ديگر اقدامات اميرکبير ايجاد چاپارخانه، تذکره خانه (اداره گذرنامه)، بناي بازار و تيمچه و سراي امير در تهران، تأسيس سازمان اطلاعاتي - جاسوسي و خبررساني و خفيهنويسي بود که در دوران صدارت او بسيار کارآمد عمل ميکرد.[7] امير کبير همچنين تلاشهاي بسياري براي اصلاحات قضايي و به تبع آن از ميان برداشتن رسم بستنشيني انجام داد که در بسياری از موارد روندي انحرافآميز يافته بود.
از مهمترين اقدامات اميرکبير تأسيس دارالفنون بود که پس از تلاشهاي بسيار در 5 ربيعالاول 1268و فقط 13 روز قبل از قتل اميرکبير افتتاح شد.[8] اميرکبير در همان دوران کوتاه صدارت (1264─ 1268 ق) گامهاي استواري براي توسعه اقتصادي و صنعتي کشور و نيز رشد اقتصاد تجاري کشور برداشت و براي مثبت شدن تراز بازرگاني خارجي ايران تلاشهاي فراواني انجام داد. انتشار روزنامه وقايعاتفاقيه، تلاش براي ترجمه و انتشار کتب از ديگر اقدامات اميرکبير بود. اميرکبير که خود فردي مذهبي بود در ارتقاء شأن و منزلت علما و روحانيون کوشيد. بهويژه نقش برجسته اميرکبير در سرکوب شورش باب و از ميان برداشتن فتنه بابيه که با محاکمه و اعدام "سيد عليمحمد باب" به پايان رسيد، روابط اميرکبير و علماي ديني را بيشازپيش تحکيم بخشيد. وطندوستي و مخالفت شديد اميرکبير با نفوذ کشورهاي خارجي در ايران، تلاش براي برقراري عدالت و امنيت، جلوگيري از شکنجه و آزار متهمان و مجرمان، جلوگيري از پناهندگي جنايتکاران و مجرمين سياسي و غيره در سفارتخانههاي خارجي و تلاش براي قطع ارتباط جاسوسي - اطلاعاتي اتباع داخلي براي نمايندگان خارجي از ديگر اقدامات اصلاحگرانه اميرکبير در طول دوران کوتاه (چهار ساله) صدارت بود.[9]
اميرکبير که از همان آغاز صدارت سخت مورد حمايت و اعتماد ناصرالدين شاه قرار گرفته بود، در روز جمعه 22 ربيعالاول 1265 با ملکزاده خانم عزتالدوله خواهر تني شاه ازدواج کرد.
تلاشهاي اصلاحگرانه اميرکبير مدتي طولاني تداوم نيافت و در حالي که سياست خارجي مستقل اميرکبير و تلاشهاي جدي او براي قطع نفوذ و دخالت روس و انگليس ميرفت تا طليعه آغاز عصر نويني در کشور شود، توطئههاي نمايندگان سياسي اين دو کشور و همگامي بدخواهان پيدا و پنهان داخلي اميرکبير با سياست بيگانگان بهتدريج موجبات رنجش و سپس نوميدي و خشم ناصرالدين شاه را از او فراهم آورده از صدارت اعظمي و ديگر مشاغل اداري و نظامياش معزول کرده و به شهر کاشان تبعيد کرد.[10] بدين ترتيب با دسيسه بيگانگان و همدستي و خيانت گروهي از عوامل اثرگذار داخلي ناصرالدين شاه، حاجي علي مراغه اي (حاجب الدوله) را مأمور قتل اميرکبير کرد.
اميرکبير در محرم 1268 از مقام صدارت عظمي عزل شد و در شب شنبه 18 ربيعالاول 1268 توسط حاجبالدوله در حمام فين کاشان به قتل رسيد.
[1] . آدمیت, فریدون؛ امیرکبیر و ایران، شرکت سهامی انتشارات خوارزمی، چاپ نهم، 1384، ص 3.
[2] . همان، ص 20.
[3] . منشات قائم مقام، چاپ 1280، ص 298.
[4] ملکي، حسين؛ زندگاني ميرزاتقي خان اميرکبير، تهران، علمي، 1323، ص 12.
[5] کاوه جبلي، عليرضا؛ سياست خارجي اميرکبير، تهران، جويا، 1371، ص 84. و ر.ک: فریدون آدمیت، پیشین.
[6] . اقبال آشتياني، عباس؛ ميرزا تقي خان اميرکبير، تهران، دانشگاه تهران، 1340 ، ص 128.
[7] احمد پناهي، محمد؛ اميرکبير تجلي افتخارات ملي، تهران، کتاب نمونه، 1374.
[8] روشني زعفرانلو، قدرتالله؛ اميرکبير و دارالفنون، تهران، دانشگاه تهران، 1354 و ر.ک: فریدون آدمیت، پیشین، ص 353 به بعد.
[9] هاشمي رفسنجاني، علي اکبر؛ امير کبير يا قهرمان مبارزه با استعمار، قم، دفتر انتشارات اسلامي، 1363 و ر.ک: نجمي، ناصر؛ چهره امير، تهران، عطايي، 1368.
[10] . حکيمي، محمود؛ داستانهايي از زندگاني اميرکبير، تهران، دفتر نشر فرهنگ اسلامي، 1372.
مسابقه وبلاگ برتر ماه
نظرات شما عزیزان:
موضوعات مرتبط: تاریخ ایران ، ،
برچسبها: